آخرین مطالب
امکانات وب
فکر کنم باید یک بار برای همیشه تکلیف خودم با ناراحتی‌هام از گذشته رو حل کنم.
مثلا یک صحنه‌ای بود ۵ سال پیش یک آدمی داشت با من حرف‌هایی میزد که توی روزمره‌ی همیشگیمون هم آثاری ازش پیدا می‌شد.
این سوال یه مدتیه آزارم میده که چرا اون روز توی اون شرایط زدم زیر گریه و چرا بعد از اون کلا همه چیز طور دیگه‌ای شد.
یک مدت طولانی‌ای هست که دارم سعی می‌کنم یادم بیاد جر سرگرمی...
ما را در سایت سرگرمی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : malghame1 بازدید : 112 تاريخ : پنجشنبه 24 خرداد 1397 ساعت: 15:59
اگرچه من حدس می‌زنم که کسی این بلاگ رو واقعا دنبال نمی‌کنه که منو واقعا بشناسه و خودم هم از حقایق درونی خودم خبر دارم.
اما می‌ترسم که با برداشتی اشتباه از حرفایی که زده بودم...
حقیقت اینه که تمام اون ری اکشن‌هایی که من اون روز نشون دادم بی اراده بودن. تماما کنترلم رو اون شب رو تا اقلا چند هفته بعد از اون شب از داده بودم.
من روانشناس نیستم اما حرفای روانشناس سرگرمی...
ما را در سایت سرگرمی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : malghame1 بازدید : 113 تاريخ : پنجشنبه 24 خرداد 1397 ساعت: 15:59
اتفاقی که امروز افتاد این رو به من یادآوری کرد که ما در زندگی‌مون قراره رضایت خدا رو جلب کنیم. بنده خدا هم اگر رضایتش قراره جلب شه باید به هدف رضایت خدا باشه. پس بی هدف رضایت کسی رو جلب نکنیم. حواسمون باشه بی مورد بندا خدا رو هم از خودمون ناراضی نکنیم.
ما را در سایت سرگرمی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : malghame1 بازدید : 76 تاريخ : چهارشنبه 2 خرداد 1397 ساعت: 10:20
خیلی خسته‌ام از دست آدما.
خیلی!
نمی‌دونم چیه توی این دوران زندگی اینقدر کار سخته.
ولی خیلی خیلی خسته‌ام از وضعیتی که دارم می‌بینیم.
یک مشت آدم که فقط بلدن منو اذیت کنن و اصلا حتی حاضر نیستن ورودی بگیرن و فقط می‌خوان هرچی هست و نیست رو بریزن روی سر آدم به عنوان حرف خودشون.
دلم می‌خواد برم مدتی در جزیره تنها زندگی کنم.
سرگرمی...خیلی!
نمی‌دونم چیه توی این دوران زندگی اینقدر کار سخته.
ولی خیلی خیلی خسته‌ام از وضعیتی که دارم می‌بینیم.
یک مشت آدم که فقط بلدن منو اذیت کنن و اصلا حتی حاضر نیستن ورودی بگیرن و فقط می‌خوان هرچی هست و نیست رو بریزن روی سر آدم به عنوان حرف خودشون.
دلم می‌خواد برم مدتی در جزیره تنها زندگی کنم.
ما را در سایت سرگرمی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : malghame1 بازدید : 82 تاريخ : چهارشنبه 2 خرداد 1397 ساعت: 10:20
پارسال حدودای تیرماه بود که رفته بودیم با چندی از دوستان مشهد. همگی درمانده، همگی خسته و همگی امیدوار به رحمت و یاری امام رضا.
به نظرم یکی از عجیب‌ترین سفر‌هایی بود که دیده بودم. چون هرکسی انگار اون چیزی که از ته دل می‌خواست رو بدست آورد.
من اون زمان خیلی خیلی اسیر احساسات درونیم بودم، انگار گیر کرده بودم روی یک گذشته‌ای و گیر کرده بودم روی تصمیمات غلطم.گذش سرگرمی...
ما را در سایت سرگرمی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : malghame1 بازدید : 93 تاريخ : چهارشنبه 2 خرداد 1397 ساعت: 10:20